فرصت‌ها را دریابید قبل از آن که به حسرت‌ها تبدیل شوند.

دنیای جوان/ بهره‌گیری از فرصت‌ها

در اسلام، چیزی به‌عنوان سپری نمودن عمر به بطالت، تنبلی و بیهودگی وجود ندارد. بر این اساس فراغت در مفهوم دینی آن، فرصتی…

******************************************************************************

پدیدآورنده: سیدعلی شاهچراغی

دسته‌بندی: خطبه

دنیای جوان/ بهره‌گیری از فرصت‌ها

مهم‌ترین عامل پیشرفت و موفقیت در زندگی آدمی، بهره‌گیری مطلوب از لحظات عمر و شناخت صحیح زمان به‌عنوان گوهری ارزنده و تجدیدناپذیر است. مطالعه در زندگی و رفتار انسان‌های موفق، این حقیقت را نمایان می‌سازد که چگونه در استفاده از سرمایه‌‌ی عمر، حساب‌گرانه عمل ‌نموده و از فرصت حیات خویش استفاده‌‌ی به‌جا، درست و بهینه داشته‌اند. چنین انسان‌هایی با باور به این‌که سرمایه‌ی ارزشمند آدمی، بی‌‌مهابا و شتابان در حال گذر است، نظاره‌گر از دست‌رفتن زمان نشده‌، بلکه برای روزها، ماه‌ها و سال‌های زندگی خویش برنامه‌ داشته و ‌از دست دادن لحظه‌‌ای از آن‌را دردناک‌تر از هر مصیبت و خسارت‌بارتر از هر ضرر می‌دانسته‌اند.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام در کلام ماندگاری که در زمینه‌ی گذر زمان بیان فرموده‌اند، به‌روشنی بر عبور سریع فرصت‌ها تأکید می‌نمایند؛

«فإِنّ غداً مِن الْيوْمِ قرِيبٌ ما أسْرع السّاعاتِ فِي الْيوْمِ وأسْرع الاْيّام فِي الشّهْرِ وأسْرع الشُّهُور فِي السّنةِ وأسْرع السِّنِين فِي الْعُمُر»[۱]

«همانا فردا به امروز نزدیک است؛ و چقدر ساعات در روز و روزها در ماه و ماه‌ها در سال و سال‌ها در عمر با سرعت و شتاب می‌گذرد!»

لکن متأسفانه در بین انسان‌ها و حتی در جمع مسلمانان، کسانی‌که به قدر و ارزش حیات، آگاه باشند و از آن استفاده‌ی حداکثری نمایند، بسیار کم و محدود هستند؛ بدین‌خاطر عمر اغلب افراد در غفلت سپری شده و به‌پایان می‌رسد‌؛ چنان‌که حضرت علی‌ علیه‌السلام استفاده‌کنندگان از این فرصت گران‌بها را محدود به پیامبران و اولیاء الهی می‌دانند؛

«لَا يَعْرِفُ‏ قَدْرَ مَا بَقِيَ‏ مِنْ‏ عُمُرِهِ‏ إِلَّا نَبِيٌّ أَوْ صِدِّيق‏»[۲]

«قدر باقي‌مانده از عمر را نمى‏شناسد، مگر پيامبر يا صدّيق.»

و در بیانی دیگر مردم را فرو رفته در خواب معرفی می‌کنند که با وقوع مرگ، بیدار می‌شوند؛

«النَّاسُ‏ نيامٌ‏ إِذَا مَاتُوا إِنتَبَهُوا»[۳]

«مردم خوابند، زمانی‌که می‌میرند، بیدار می‌شوند.»

وجود این‌ وضعیت ناامید کننده درحالی است که نبی مکرم صلوات‌الله علیه و آله، اولین سؤالی که انسان در قیامت با آن روبرو می‌شود را چگونگی استفاده از عمر دانسته‌اند؛

«لَا يَزَالُ الْعَبْدُ قَائِماً يَوْمَ الْقِيَامَةِ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ حَتَّى يَسْأَلَهُ عَنْ أَرْبَعِ خِصَالٍ عُمُرِكَ‏ فِيمَا أَفْنَيْتَهُ وَ جَسَدِكَ فِيمَا أَبْلَيْتَهُ وَ مَالِكَ مِنْ أَيْنَ كَسَبْتَهُ وَ أَيْنَ وَضَعْتَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَيْتِ»[۴]

«در قیامت، بنده به‌طور پیوسته در برابر پروردگار ایستاده است تا این‌که از او درباره چهار چیز سؤال می‌شود؛ عمرت را در چه‌راهی صرف کردی و بدنت را به‌چه چیز گماردی و مال و دارایی‌ات را از کجا به‌دست آوردی و در کجا هزینه نمودی و از دوستی ما اهل بیت.»

بدین جهت ضروری است، با پرداختن به موضوع سرنوشت‌ساز «بهره‌گیری از فرصت‌ها» و تبیین نقش کلیدی و حیاتی آن، به نکاتی اشاره شود که آدمی را در استفاده مطلوب از عمر یاری می‌رساند.

بهره‌گیری از فرصت‌ها

پیشگامان دین مبین اسلام، فرصت‌سوزی و از دست‌دادن وقت‌ را علامت نادانی و جهالت معرفی کرده و نسبت به ‌اثر ویرانگر و تباه‌کننده آن هشدار داده‌اند. در این‌باره از امیرالمؤمنین علیه‌السلام نقل شده است:

«مِنَ الْخُرْقِ الْمُعَاجَلَةُ قَبْلَ‏ الْإِمْكَانِ‏ وَ الْأَنَاةُ بَعْدَ الْفُرْصَة»[۵]

«از حماقت و نادانی است، پیش از توانا بودن، شتابیدن و پس از فرصت داشتن، درنگ ورزیدن.»

چه‌بسیار افرادی که تلاش و پشتکار خویش را فروتر از بایدها قرار داده‌ و فرصت‌های ناب زندگی را یکی پس از دیگری بر باد می‌دهند، مهلت‌هایی که باید در وقت مناسب از آن بهره‌ی لازم گرفته شود. امام صادق علیه‌السلام نیز در این زمینه می‌فرمایند:

«مَنِ‏ انْتَظَرَ بِمُعَاجَلَةِ الْفُرْصَةِ مُؤَاجَلَةَ الِاسْتِقْصَاءِ سَلَبَتْهُ الْأَيَّامُ فُرْصَتَهُ لِأَنَّ مِنْ شَأْنِ الْأَيَّامِ السَّلْبَ وَ سَبِيلَ الزَّمَنِ الْفَوْتُ»[۶]

«به هر کس فرصتی دست دهد و او در انتظار بهره‌مند شدن از فرصت کامل، آن را به ‌تأخیر اندازد ، روزگار همان فرصت را نیز از او برباید، زیرا کار ایام ربودن است و روش زمان از دست رفتن.»

این‌چنین کسان، پس از مدت‌زمانی سرخورده و سرگردان، با غم و اندوه مأنوس شده و با کوله‌باری از ندامت، به فرصت‌های از دست رفته فکر می‌کنند و باقیمانده‌ی عمر را با ناامیدی و سرافکندگی پشت‌سر می‌گذارند. خسارت و اندوهی عظیم که رسول خدا صلی‌الله علیه و آله از آن خبر داده‌اند؛

«تَرْكُ‏ الْفُرَصِ‏ غُصَص‏»[۷]

«از کف نهادن فرصت‌ها، اندوه‌‌ها آورد.»

و  حضرت علی علیه‌السلام بر آن تأکید نموده‌اند؛

«بادِرِ الْفُرْصَةَ قَبْلَ أَنْ تَكُونَ غُصَّةً»[۸]

«فرصت‌ها را دریابید پیش از آن‌که غصه‌دار شوید.»

بنابر این مهم‌ترین وظیفه‌ای که در مسیر بهره‌گیری صحیح از عمر بر عهده‌ی آدمی است، استفاده از فرصت‌های ناب زندگی به‌عنوان نعمت بی‌بدیل خداوند تبارک و تعالی است که در اختیار هر فرد قرار دارد؛ غنیمتی که امیرالمؤمنین علیه‌السلام در کلام گهربار خویش درباره آن فرمودند:

«إِنَّ الْفُرَصَ‏ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ فَانْتَهِزُوهَا إِذَا أَمْكَنَتْ فِي أَبْوَابِ الْخَيْرِ وَ إِلَّا عَادَتْ نَدَماً»[۹]

«فرصت‌ها‌ هم‌چون ابر می‌گذرد، پس هرگاه فرصتی به‌دست آوردید،آن را غنیمت شمارید و در انجام کار خیر صرف نمایید؛ در غیر این‌صورت به‌صورت پشیمانی بر می‌گردد.»

قبل از آن‌که غم و غصه بر چهره‌ و جان انسان چنگ انداخته و او را مغموم و مأیوس نماید، باید به توصیه‌ی صادقانه‌ی معصومین علیهم‌السلام جامه‌ی عمل پوشانید و قدر لحظات و فرصت‌ها را دانست و به این امر باور داشت که استفاده از کوچک‌ترین فرصت‌ها نیز ثمراتی بزرگ و غیرقابل باور را نتیجه می‌بخشد؛ حقیقتی که زندگی دانشمندان بزرگ و خلق آثار جاودانه و ماندگار توسط ایشان شاهد بر آن است.

  • حساب‌رسی از فرصت‌ها

وظیفه و مسؤولیت دیگر در زمینه‌ی عمر و فرصت‌ها، حساب‌رسی نسبت به چگونگی استفاده از آن است. اگر به فرصت‌هایی که خداوند در اختیار آدمی قرار داده، حتی به‌اندازه‌ی ثروت‌های ناچیز مادی بها داده می‌شد، بی‌تردید حساب‌رسی دقیق و موشکافانه‌‌ای نسبت به آن صورت می‌گرفت و کسی از کنار این نعمت گران‌بها که هیچ دارایی و ثروتی قابل مقایسه با آن نیست، به‌راحتی نمی‌گذشت و چوب حراج بر آن نمی‌زد. همه‌ی بی‌تفاوتی‌ها و بی‌انگیزگی‌ها در این‌باره ناشی از جهل و تمییز ندادن درّ و گوهر از خس و خاشاک است و همین است که خسارات ابدی و پشیمانی همیشگی را برای انسان به‌ارمغان می‌آورد.

 نگاهی گذرا به سخنان و رفتار انبیاء و اولیاء الهی نشان می‌دهد، پیشتازان کاروان انسانیت چه ارزش و بهایی برای عمر قائل بوده و چگونه سپری شدن لحظات آن‌‌را زیر نظر می‌گرفته‌اند. چنان‌که از خاتم پیامبران الهی، حضرت محمد بن ‌عبدالله صلی‌الله علیه و آله در ضمن سفارشی به ابوذر غفاری آمده است:

«يَا أَبَا ذَرٍّ كُنْ عَلَى عُمُرِكَ أَشَحَّ مِنْكَ عَلَى‏ دِرْهَمِكَ‏ وَ دِينَارِكَ»[۱۰]

«ای اباذر! بر عمرت از درهم و دینارت بخیل‌تر باش.»

این حدیث شریف، از معدود روایاتی است که در آن نسبت به صفت رذیله‌ی بخل سفارش شده تا مبادا کسی با از دست دادن سرمایه‌ی حیات که قابل بازگشت و تدارک نیست، دنیا و آخرتش را نابود ساخته و هم‌چون مرد یخ فروشی که در گرمای داغ تابستان، شاهد از بین رفتن دارایی‌ و سرمایه‌اش بود، اندوهگین و متأسف بماند.

توصیه‌ی دیگری که در این‌زمینه از‌ پیشوای متقین امیرالمؤمنین علیه‌السلام نقل شده، مبیّن این امر بسیار مهم است که نباید به زمان و برخوردار بودن از فرصت اعتماد ورزید.

«مَاضِي‏ يَوْمِكَ‏ فَائِتٌ وَ آتِيهِ مُتَّهَمٌ وَ وَقْتُكَ مُغْتَنَمٌ فَبَادِرْ فِيهِ فُرْصَةَ الْإِمْكَانِ وَ إِيَّاكَ أَنْ‏ تَثِقَ‏ بِالزَّمَان‏»[۱۱]

«روز گذشته‌ی تو که از دست رفته، و آینده نیز که معلوم نیست برای تو باشد؛ پس فرصت حال را غنیمت شمار و به این فرصت موجود، مبادرت ورز و بپرهیز از آن‌که به زمان اعتماد نمایی.»

باور به تمام شدن فرصت‌ها و حسابرسی مستمر آن سبب می‌شود تا انسان از لحظاتی که ممکن است به اشتباه و بطالت سپری ‌‌شود، اجتناب نموده و از آنات و دقایق به‌درستی استفاده کرده و در صدد جبران کاستی‌ها برآید؛ توفیقی که نه تنها برکات دنیوی را نتیجه می‌بخشد، بلکه عاملی مؤثر جهت ساختن آخرت نیکو خواهد بود؛ همان‌گونه که امیر‌المؤمنین علیه‌السلام می‌فرمایند:

«عِبَادَ اللَّهِ زِنُوا أَنْفُسَكُمْ‏ مِنْ‏ قَبْلِ‏ أَنْ‏ تُوزَنُوا وَ حَاسِبُوهَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تُحَاسَبُوا»[۱۲]

«بندگان خدا، خودتان را بسنجید، قبل از آن‌که شما را بسنجند و قبل از آن که از شما محاسبه کنند، به حساب خود بپردازید.»

  • برنامه‌ریزی برای فرصت‌ها

اهمیت استفاده‌ مطلوب از فرصت‌های زندگی، باعث شده تا در متون دینی و سخنان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم‌السلام نسبت به ضرورت برنامه‌ریزی جامع و دقیق برای لحظه لحظه‌ی عمر، به‌ویژه زمان‌های نابی که معمولاً تحت عناوین اوقات آزاد و فراغت از بین می‌رود و کسی به ارزش آن توجه نمی‌کند، تأکید شود. مولای متقیان علیه‌السلام در این زمینه نیز می‌فرمایند:

«إِنَّ أَوْقَاتَكَ أَجْزَاءُ عُمُرِكَ‏ فَلَا تُنْفِدْ لَكَ وَقْتاً إِلَّا فِيمَا يُنْجِيكَ»[۱۳]

«به‌درستى كه وقت‌هاى تو اجزاء عمر تو هستند؛ پس بکوش زمانی را از دست ندهی، مگر در کاری که رستگارى می‌بخشد تو را.»

چنان‌که خداوند متعال در قرآن کریم به حضرت رسول صلی‌الله علیه و آله دستور می‌دهد با فراغت از هر مهم، به امری دیگر مشغول شود؛

«فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ * وَ إِلي‏ رَبِّکَ فَارْغَبْ»[۱۴]

«پس چون فراغت یافتی، به طاعت درکوش و با اشتیاق، به سوی پروردگارت روی آور.»

اولیاء الهی، به عنوان مربیان هدایت و رستگاری جامعه‌ی بشری، نه‌تنها در سخنان خویش به ضرورت آماده نمودن و در نظر گرفتن برنامه‌‌ای معقول در زمینه‌ی عمر توصیه داشته‌اند، بلکه در دوره‌‌های مختلف حیات بشر، این برنامه را در اختیار مردمان قرار داده‌اند؛ چنان‌که از مولی‌الموحدین حضرت علی‌بن ابی‌طالب علیه‌السلام روایت شده است:

«لِلْمُؤْمِنِ ثَلَاثُ سَاعَاتٍ فَسَاعَةٌ يُنَاجِي‏ فِيهَا رَبَّهُ‏ وَ سَاعَةٌ يَرُمُّ [فِيهَا مَعَايِشَهُ‏] مَعَاشَهُ وَ سَاعَةٌ يُخَلِّي [فِيهَا] بَيْنَ نَفْسِهِ وَ بَيْنَ لَذَّتِهَا فِيمَا يَحِلُّ وَ يَجْمُلُ وَ لَيْسَ لِلْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ شَاخِصاً إِلَّا فِي ثَلَاثٍ مَرَمَّةٍ لِمَعَاشٍ أَوْ خُطْوَةٍ فِي مَعَادٍ أَوْ لَذَّةٍ فِي غَيْرِ مُحَرَّم‏.»[۱۵]

«برای انسان مؤمن سه‌ ساعت است؛ ساعتی را صرف مناجات با پروردگار مى‌كند و بخشی را براى ترميم معاش و كسب و كار زندگى قرار مى‌دهد و قسمتی را براى بهره‌گيرى از لذّات حلال و دلپسند مى‌گذارد؛ و سزاوار نيست كه انسان عاقل حركتش جز در سه چيز باشد: مرمّت معاش، گامى در راه معاد و لذّت در غير حرام.»

هم‌چنین آن‌ امام همام در روایتی از پیامبر صلوات‌الله علیه و آله نقل نموده‌اند:

«يَنْبَغِي لِلْعَاقِلِ إِذَا كَانَ عَاقِلًا أَنْ يَكُونَ لَهُ أَرْبَعُ‏ سَاعَاتٍ‏ مِنَ النَّهَارِ سَاعَةٌ يُنَاجِي فِيهَا رَبَّهُ وَ سَاعَةٌ يُحَاسِبُ فِيهَا نَفْسَهُ وَ سَاعَةٌ يَأْتِي أَهْلَ‏ الْعِلْمِ‏ الَّذِينَ يَنْصُرُونَهُ فِي أَمْرِ دِينِهِ وَ يَنْصَحُونَهُ وَ سَاعَةٌ يُخَلِّي بَيْنَ نَفْسِهِ وَ لَذَّتِهَا مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا فِيمَا يَحِلُّ وَ يُحْمَدُ»[۱۶]

«سزاوار است که خردمند، ساعات شبانه روز خویش را به چهار بخش تقسیم کند؛ ساعتی را با خدای خویش راز و نیاز کند و ساعتی را به محاسبه نفس بپردازد و بخشی را به نشستن در محضر عالمان دینی اختصاص دهد؛ همان کسانی‌که یاری می‌دهند او را در کار دینش و پند و اندرزش می‌دهند و ساعتی را نیز به استفاده از لذت‌های مشروع و ممدوح دنیوی بگذراند.»

اوقات فراغت در اسلام

در اسلام، چیزی به‌عنوان سپری نمودن عمر به بطالت، تنبلی و بیهودگی وجود ندارد. بر این اساس فراغت در مفهوم دینی آن، فرصتی برای تجدید قوا و آمادگی جهت انجام وظایف و مسئولیت‌ها به صورت شایسته و بایسته و رهایی از کاهلی و خستگی در انجام امور خواهد بود. هم‌چنین باید در نظر داشت، بر طبق آموزه‌های دین مبین اسلام، تنبلی و بیهوده گذرانیدن عمر، نه تنها سبب نشاط و آرامش برای انسان نیست، بلکه خستگی، افسردگی و اضمحلال شخصیت آدمی را به‌دنبال خواهد داشت؛ چنان‌که امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند:

«لَا تُفْنِ عُمُرَكَ‏ فِي الْمَلَاهِي فَتَخْرُجَ مِنَ الدُّنْيَا بِلَا أَمَلٍ»[۱۷]

«عمرت را با انجام لهو و پوچی‌ها نابود مساز؛ زیرا در این صورت از دنیا خارج خواهی شد، بدون آن‌که به آرزویی دست‌یافته باشی!»

امر مهمی که امام سجاد علیه‌السلام به‌منظور رهایی از آفات آن به درگاه خداوند عرضه می‌دارد:

«فَإِنْ قَدَّرْتَ لَنَا فَرَاغاً مِنْ‏ شُغْلٍ‏ فَاجْعَلْهُ فَرَاغَ سَلَامَةٍ لَا تُدْرِكُنَا فِيهِ تَبِعَةٌ، وَ لَا تَلْحَقُنَا فِيهِ سَأْمَة»[۱۸]

«خداوندا! هرگاه برای ما از کارها فراغتی مقدّر نمودی، پس آن را با سلامتی (از آفات) قرار ده که در آن به گناهی آلوده نشویم و خستگی و ملالت به ما روی نیاورد.»

بدین خاطر بر عهده‌ی پدران، مادران، مربیان و نیز مسئولین جوامع اسلامی و انسانی است تا با مدیریت عالمانه و اتخاذ تدابیر عاقلانه، بستری مناسب جهت استفاده‌ بهینه از فرصت‌های پیش‌روی جوانان فراهم نمایند و از استعداد و توانایی‌های آنان برای حل معضلات و موانع بهره گیرند؛ زیرا رها ساختن جوانان در پارک‌ها و بوستان‌ها، نه تنها دردی را دوا نمی‌سازد، بلکه به گسترش مشکلات و معضلات جامعه می‌افزاید.

حال که سخن به اوقات فراغت و ضرورت استفاده‌ دقیق از فرصت‌ها رسید و روشن گردید که این اصطلاح به معنای متداول و شایع خود‌‌، جایگاهی در تعالیم و آموزه‌های اسلامی ندارد، مناسب است در ادامه به کارهای مفیدی اشاره شود که با هدف مقابله با بطالت و رهایی از عواقب وخیم یأس و نا‌امیدی، مورد سفارش واقع شده و با قرار گرفتن در برنامه‌‌ی زندگی جوانان، زمینه‌ساز ثمرات ارزنده و چشمگیر خواهد بود.

  • تفریح

تفریح سالم از عوامل مؤثر در شادابی و نشاط است و آدمی را در انجام بهتر تکالیف عبادی و اجتماعی یاری می‌رساند. امری که در زندگی اهل بیت علیهم‌السلام نیز جریان داشته و این بزرگواران گهگاه به آن مبادرت می‌ورزیده‌اند؛ چنان‌که عمرو بن حریث می‌گوید:

«دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ هُوَ فِي مَنْزِلِ أَخِيهِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُحَمَّدٍ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مَا حَوَّلَكَ‏ إِلَى‏ هَذَا الْمَنْزِلِ‏ قَالَ طَلَبُ النُّزْهَة»[۱۹]

«بر امام صادق علیه‌السلام  وارد شدم و ایشان در خانه‌ی برادرش عبدالله بن محمد بود. گفتم: جانم به‌فدایت، چه شد که به این منزل آمدید؟ فرمودند: برای گردش و هواخوری.»

مرحوم ملا صالح مازندرانی در توضیح معنای «طلب‏ النزهة» در ذیل این روایت می‌نویسد:

«أى البعد عن الخلق و اصل النزهة البعد و منه تنزيه اللّه تعالى أى تبعيده عن النقائص، أو المراد بها بعد الخاطر عن الهم و الحزن لكون مكانه نزها فيه سعة و ماء و كلاء و خضر»[۲۰]

«یعنی دوری از مردمان و اصل نزهه به معنای دوری است و از همین‌رو تنزیه خدای متعال به‌معنای دور بودن از نقایص خواهد بود؛ و یا این‌که مراد از این واژه، دور شدن فکر و خاطر از غم‌ و اندوه است، به سبب موقعیت مکانی آن، از حیث وسعت، آب، آرامش و سبزه‌ای که در او است.»

اولیاء الهی علیهم‌السلام در موقعیت‌های مختلف بر این امر تأکید می‌کرده‌اند که مؤمنین در دنیا، برترین افراد جهت استفاده از نعمات الهی هستند؛ چنان‌که در تفسیر آیه‌ی شریفه‌ی

«وَ لا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيا»[۲۱]

«و سهم خودت را از دنيا فراموش مكن.»

از حضرت علی علیه‌السلام روایت شده است:

«لَا تَنْسَ‏ صِحَّتَكَ‏ وَ قُوَّتَكَ وَ فَرَاغَكَ وَ شَبَابَكَ وَ نَشَاطَكَ أَنْ تَطْلُبَ بِهَا الْآخِرَةَ»[۲۲]

«سلامتی، توانایی، فراغت، جوانی، نشاطت را فراموش مکن و با بهره‌گیری از آن‌ها در پی آخرت باش.»

این مسأله تا بدان اندازه مورد تأکید بوده که امام کاظم علیه‌السلام، به اختصاص پاره‌ای از وقت هر روزه‌ی انسان به‌آن توصیه نموده‌اند؛

«اِجْتَهِدُوا فِي أَنْ يَكُونَ زَمَانُكُمْ أَرْبَعَ سَاعَاتٍ سَاعَةً لِمُنَاجَاةِ اللَّهِ وَ سَاعَةً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ وَ الثِّقَاتِ الَّذِينَ يُعَرِّفُونَكُمْ عُيُوبَكُمْ وَ يُخْلِصُونَ لَكُمْ فِي الْبَاطِنِ وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِيهَا لِلَذَّاتِكُمْ فِي غَيْرِ مُحَرَّمٍ»[۲۳]

«تلاش کنید اوقات شما به چهار بخش قسمت شود؛ ساعتی برای مناجات با خدا، ساعتی برای امر زندگی، زمانی برای معاشرت با دوستان و افراد مطمئن که عیوب‌تان را به شما می‌شناسانند و در باطن برای شما خالص و ناب هستند و زمانی نیز برای تفریحات غیر حرام وقت بگذارید.»

این دسته از روایات ضمن تبیین دیدگاه اسلام نسبت به شادی و تفریح، بر این حقیقت نیز دلالت دارند که در اسلام، انجام کار، اگرچه به‌منظور ایجاد نشاط جسمانی و روحی باشد، باید هدف ممتاز کسب کمالات و فیوضات الهی را دنبال نموده و مقدمه‌ای گردد، برای رسیدن به مرتبه‌ا‌‌ی کامل‌تر در بندگی خداوند متعال.

  • سفر

از جمله کارهای پسندیده و پر فایده که در متون دینی نسبت به آن سفارش شده، سفر و مشاهده‌ی عظمت خلقت الهی، زندگی گذشتگان و آشنایی با آداب و رسوم نیکوی مردمان دیگر سرزمین‌ها است، برنامه‌ی مناسبی که می‌تواند، فرصت‌های بی‌شماری را در برابر انسان بگشاید؛

«قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ»[۲۴]

«بگو در زمين بگرديد و بنگريد، چگونه آفرينش را آغاز كرده است.»

چنان‌که در قرآن‌کریم به لزوم سفر و پند گرفتن از گذشتگان اشاره شده است؛

«قُلْ سيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَيْفَ کانَ عاقِبَةُ الَّذينَ مِنْ قَبْلُ کانَ أَکْثَرُهُمْ مُشْرِکينَ»[۲۵]

«بگو: در زمین سیر کنید و بنگرید عاقبت کسانی که قبل از شما بودند، چگونه بود؟ بیشتر آنها مشرک بودند.»

و نیز آیه‌ی شصت ‌و نُهم سوره‌ی مبارکه‌ی نمل:

«قُلْ سيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَيْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمينَ»[۲۶]

«بگو: در روی زمین سیر کنید و ببینید عاقبت کار مجرمان به کجا رسید.»

هر مسافرت باید دربردارنده‌ی فایده‌‌ای معقول و مقبول باشد، در غیر این‌صورت ثمره‌‌ای جز اتلاف عمر و از دست دادن زمان‌ نخواهد داشت. شعری که منسوب به حضرت امیرالمؤمنین علیه‌السلام است بر ضرورت وجود فایده‌ای این‌چنین تأکید دارد؛

«تَغَرَّبْ عَنِ الْأَوْطَانِ فِي طَلَبِ الْعُلَى                     وَ سَافِرْ فَفِي الْأَسْفَارِ خَمْسُ‏ فَوَائِدَ

تَفَرُّجُ هَمٍّ وَ اكْتِسَابُ مَعِيشَةٍ                              وَ عِلْمٌ وَ آدَابٌ وَ صُحْبَةُ مَاجِد»[۲۷]

«مسافرت کنید که  در آن پنج فایده است: اندوه‌زدایی، درآمد‌زایی، دانش‌افزایی، ادب‌آموزی، همراهی با شرافتمند.»

سفر در اسلام آن‌گاه دارای ارزش است که ایجاد و ازدیاد آگاهی، تدبر، رشد و کمال انسان را به‌دنبال داشته و وسیله‌ای برای انتقال فرهنگ‌های متعالی و تجارب اقوام مختلف باشد، نه سفری که دین و اخلاق در آن به خطر افتد و زمینه‌ای برای گسترش فساد و انجام محرمات الهی باشد. در این‌باره نیز از حضرت امیر علیه‌السلام نقل شده است:

«لَا يَخْرُجِ الرَّجُلُ فِي سَفَرٍ يَخَافُ‏ مِنْهُ‏ عَلَى‏ دِينِهِ‏ وَ صَلَاتِه‏»[۲۸]

«انسان نبايد به سفري برود كه در آن بر دين و نماز خود احساس خطر و آسيب نمايد.»

  • دید و بازدید

از دیگر کارهایی که در اوقات زندگی باید برای آن فرصتی در نظر گرفت و بدان مبادرت ورزید؛ بلکه در اولویت‌های زندگی فردی و خانوادگی انسان قرار ‌دارد، مسأله‌ی پر خیر و برکت صله‌ی رَحِم و دید و بازدید آشنایان است. سنت پسندیده‌ای که علاوه بر آرامش روح و روان، در بیان امیرمؤمنان علیه‌السلام از آن به عنوان بهترین خصلت‌های بزرگواران یاد شده است:

«صِلَةُ الْأَرْحَامِ مِنْ‏ أَفْضَلِ‏ شِيَمِ‏ الْكِرَام‏.»[۲۹]

«صله‌ی رحم، از بهترين خصلت‌هاى بزرگواران است.»

چنان‌که امام صادق علیه‌السلام در بیان آثار بی‌شمار آن فرمودند:

«صِلَةُ الْأَرْحَامِ‏ تُحَسِّنُ‏ الْخُلُقَ‏ وَ تُسَمِّحُ الْكَفَّ وَ تُطَيِّبُ النَّفْسَ وَ تَزِيدُ فِي الرِّزْقِ وَ تُنْسِئُ فِي الْأَجَل‏»[۳۰]

«صله رحم، اخلاق را خوب، دست را بخشنده، جان را پاكيزه، روزى را زياد مى‌كند و مرگ را به تأخير مى‌اندازد.»

متأسفانه بی‌توجهی و فراموش شدن این سنت پسندیده، باعث از بین رفتن برکت در زندگی انسان‌ها و کوتاهی عمرها شده که احیا و گسترش آن توسط دانشمندان دین و بزرگان خانواده‌ها ضروری است.

  • مطالعه

نرخ مطالعه و کتاب‌خوانی در جوامع اسلامی و در کشور پهناوری مانند ایران پایین است؛ به‌گونه‌ای که برخی از کتاب‌خانه‌ها با وجود داشتن کتب مفید و ارزشمند، در طول روز مراجعه‌کننده‌ای ندارند؛ و این در حالی‌است‌ که مطالعه‌، بهترین تفریح برای آدمی است؛ کاری که نه تنها فراغتی دلنشین را برای انسان رقم می‌زند، بلکه بر معلومات و دانسته‌های شخص می‌افزاید و جایگاه علمی و فرهنگی جامعه را رشد می‌بخشد.

احیا و گسترش سنت حسنه‌ی کتاب‌خوانی که از قدیم در خانه‌ها مرسوم بوده و خواندن داستان‌های دینی و نیز ادبی هم‌چون شاهنامه، مثنوی، گلستان و بوستان توسط پدران و مادران برای فرزندان، سهمی مهم در ارتقای فرهنگ داشته و ضمن پر کردن اوقات فراغت اعضای خانواده، جایگزینی مناسب برای سرگرمی‌های نامطلوب تلویزیون و فضای اینترنت و شبکه‌های مجازی محسوب می‌‌شود و انسان را از مضرات آن‌ها دور می‌سازد.

  • ورزش

وجود دغدغه‌های متعدد، زندگی ماشینی و ایجاد رخوت و کم‌تحرکی، ضرورت پرداختن و توجه به موضوع ورزش را دوچندان ساخته است؛ زیرا بسیاری از کسالت‌ها از عدم فعالیت ناشی می‌شود و عواقب سنگینی را بر خانواده و جامعه تحمیل می‌نماید؛ همین امر باعث شده تا پزشکان و دست‌اندرکاران سلامتی جامعه به برنامه‌ریزی و ترویج فرهنگ ورزش توجه نمایند تا حدّی که سفارش به انجام آن در سال‌های گذشته از توصیه‌های مداوم رهبر انقلاب اسلامی حفظه‌الله به جوانان و نوجوانان بوده است. ایشان در بیانی فرمود‌ند:

«اگر در یک جمله کوتاه از من بپرسند که شما از جوان چه می‌خواهید؟ خواهم گفت: تحصیل، تهذیب و ورزش. من فکر می‌کنم که جوانان باید این سه خصوصیت را دنبال کنند.»[۳۱]

با توجه به تأثیر ویژه ورزش در ایجاد و تقویت آمادگی‌های جسمی و روحی مسلمانان، شاخه‌هایی از آن در روایات اهل بیت علیهم‌السلام مورد سفارش واقع شده که به برخی اشاره می‌شود؛

شنا و تیراندازی

یاد گرفتن و مهارت در انجام شنا از توصیه‌های رسول گرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله است که از آن به‌عنوان بهترین سرگرمی مؤمن نیز یاد شده است؛

«خَيرُ لَهوِ المُؤمِنِ السِّباحَةُ»[۳۲]

«بهترين سرگرمي مؤمن شنا کردن است.»

هم‌چنین از آن حضرت نقل شده است:

«عَلِّمُوا أبْناءَکُمُ الرَّمْیَ وَ السِّباحَةَ»[۳۳]

«به فرزندان خود تیراندازی و شنا یاد دهید.»

و در حدیثی دیگر می‌فرمایند:

«حَقِّ الوَلدِ عَلَىَ الوالِدِ أَن يُعَلِّمَهُ الكِتابَةَ و السِّباحَةَ و الرِّمايَةَ»[۳۴]

«حق فرزند بر پدر آن ‌است كه نوشتن، شنا كردن و تير انداختن را به ‌او بياموزد.»

سوارکاری

سوارکاری از دیگر ورزش‌هایی است که بدان سفارش شده است. از رسول خاتم صلی‌الله علیه و آله در این زمینه نقل شده است:

«أَحَبُّ اللَّهوِ إلَیَ الله ِتَعالی إجراءُ الخَیلِ و الرَّمیِ»[۳۵]

«دوست داشتنی‌ترین بازی‌ها نزد خداوند متعال اسب سواری و تیراندازی است.»

کُشتی

از ورزش‌هایی که کسب مهارت در آن مورد سفارش واقع شده و شرط‌بندی و برد و باخت دو طرف مسابقه دهنده – نه تماشاگران – در آن اشکال ندارد، ورزش زیبا و جذاب کُشتی است.

در این زمینه نیز روایت ذیل در کتاب مستدرک‌الوسائل آمده است:

«أَنَّ النَّبِيَّ ص خَرَجَ يَوْماً إِلَى الْأَبْطَحِ فَرَأَى أَعْرَابِيّاً يَرْعَى غَنَماً لَهُ كَانَ مَوْصُوفاً بِالْقُوَّةِ فَقَالَ لِرَسُولِ اللَّهِ ص هَلْ لَكَ أَنْ تُصَارِعَنِي فَقَالَ ص مَا تَسْبِقُ لِي فَقَالَ شَاةً فَصَارَعَهُ فَصَرَعَهُ النَّبِيُّ ص فَقَالَ لَهُ الْأَعْرَابِيُّ هَلْ لَكَ إِلَى الْعَوْدِ فَقَالَ ص مَا تَسْبِقُ قَالَ شَاةً أُخْرَى فَصَارَعَهُ فَصَرَعَهُ النَّبِيُّ ص فَقَالَ الْأَعْرَابِيُّ أَعْرِضْ عَلَيَّ الْإِسْلَامَ فَمَا أَحَدٌ صَرَعَنِي غَيْرُكَ فَعَرَضَ عَلَيْهِ الْإِسْلَامَ فَأَسْلَمَ وَ رَدَّ عَلَيْهِ غَنَمَه‏»[۳۶]

«روزی پیامبر صلی‌الله علیه و آله به سمت درّه‌ای رفته و مردی بادیه‌نشین را دیدند که به نیرومندی شهرت داشت و گوسفند می‌چرانید. مرد چوپان به پیامبر خدا صلی‌الله علیه و آله عرضه داشت: آیا با من کشتی می‌گیرید؟ پیامبر فرمودند: اگر پیروز شوم، چه چیزی جایزه می‌دهی؟ گفت: یک گوسفند. پیامبر با او کشتی گرفتند و مرد را به زمین زدند. مرد بادیه‌نشین گفت: حاضرید بار دیگر کشتی بگیرید؟ پیامبر خدا فرمودند: چه جایزه‌ای می‌دهی؟ گفت: یک گوسفند دیگر. پیامبر صلی‌الله علیه و آله بار دیگر کشتی گرفته و او را به زمین زدند. مرد بادیه‌نشین گفت: اسلام را بر من عرضه بدار؛ زیرا تاکنون کسی مرا به زمین نزده است. پیامبر خدا صلی‌الله علیه و آله اسلام را به او عرضه کرده و آن مرد مسلمان شد؛ پیامبر نیز گوسفندانش را به او بازگردانید.»

[۱]. نهج‌البلاغه (للصبحی صالح)، ص۲۷۹، خطبه۱۸۷

[۲]. عیون‌الحکم و المواعظ (للیثی)، ص۱۵۹

[۳]. شرح الكافي (للمولى صالح المازندراني)، ج‏۹، ص۱۷۱

[۴]. الزهد، النص، ص۹۴

[۵]. نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص۵۳۸

[۶]. بحار الانوار، ج۷۵، ص۲۶۸

[۷]. بحار الانوار، ج۷۴، ص۱۶۵

[۸]. نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص۴۰۲، نامه۳۱

[۹]. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص۴۷۳

[۱۰]. بحار الانوار، ج۷۴، ص۷۶

[۱۱]. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص۴۷۳

[۱۲]. نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص۱۲۳

[۱۳]. غررالحکم و دررالکلم، ص۲۴۳

[۱۴]. شرح/۷ – ۸

[۱۵]. نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص۵۴۵

[۱۶]. بحار الأنوار (ط – بيروت)، ج‏۱، ص۱۳۱

[۱۷]. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص۴۶۱

[۱۸]. صحیفه سجادیه، ص۶۲

[۱۹]. کافی (دار الحدیث)، ج۳، ص۶۶

[۲۰]. شرح الكافي (للمولى صالح المازندراني)، ج‏۸، ص۶۹

[۲۱]. قصص/۷۷

[۲۲]. وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۸۳

[۲۳]. بحار الانوار، ج۷۵، ص۳۳۱

[۲۴]. عنکبوت/۲۰

[۲۵]. روم/۴۲

[۲۶]. نمل/۶۹

[۲۷]. دیوان امیرالمومنین علیه السلام، ص۱۳۹

[۲۸]. وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۳۴۴

[۲۹]. غرر الحکم و درر الکلم، ص۴۲۳

[۳۰]. کافی (دار الحدیث)، ج۳، ص۳۸۸

[۳۱]. بیانات رهبری در جمع جوانان،  ۰۷/۰۲/۱۳۷۷

[۳۲]. نهج الفصاحه، ص۴۷۳

[۳۳]. نهج الفصاحه، ص۴۴۷

[۳۴]. نهج الفصاحه، ص ۴۴۷

[۳۵]. نهج الفصاحه، ص۱۶۹

[۳۶]. مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۴، ص۸۲

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.