هرکس سخن چینی بین دو نفر را بکند خداوند بر وی در قبرش آتشی را مسط می سازد که تا روز قیامت او را خواهد سوزاند

سه گانه ی حیات/ دشواری‏ برزخ

پس از این که معلوم گردید، وقوع فشار قبر امری قطعی و برای یکایک افراد خواهد بود، ذکر برخی از عوامل تشدید کننده ‏ی فشار قبر با هدف آشنایی و اجتناب از صفاتی که در عالم برزخ برای انسان ایجاد مشکل می ‏کند…

**********************************************************************

 

«سه گانه ی حیات/ دشواری‏ برزخ»

فشار قبر که در روایات از آن به «ضغطۀ ‏القبر» تعبیر گردیده است و نیز واقعه ‏ی سخت سؤال قبر از موضوعات مهم در مبحث پر رمز و راز عالم برزخ هستند که در این بخش از سلسله مباحث سه ‏گانه‏ ی حیات، با استفاده از آیات نورانی و راهگشای قرآن کریم و روایات معصومین علیهم ‏السلام نکاتی پیرامون آن ‏ها مطرح می ‏گردد.

فشار قبر و چرایی آن

فشار و تنگی قبر از حوادث قطعی و محتوم در صحنه ‏ی قبر است که همگان را در بر می ‏گیرد و راه گریزی از آن نیست، بلکه تنها می ‏توان با انجام مراقبات و دستورات وارده در شریعت مقدس، از شدت و سختی آن کاست. امام صادق علیه ‏السلام در پاسخ به این پرسش که آيا كسى از سختى و فشار قبر نجات مى ‏يابد؟ فرموده ‏اند:

«نَعُوذُ بِاللَّهِ‏ مِنْهَا مَا أَقَلَ‏ مَنْ‏ يُفْلِتُ‏ مِنْ‏ ضَغْطَةِ الْقَبْر»[۱]

«پناه می ‏برم به خدا از آن؛ چه کم هستند افرادی که از فشار قبر رهایی می ‏یابند.»

شاید در این خصوص اولین سؤالی که ذهن آدمی را به خود مشغول می‏ سازد، دلیل یا دلایل وقوع حادثه ‏ی سهمگین فشار قبر باشد که همین نیز شکل ‏گیری روایات و احادیث متعددی را موجب گردیده است.

رسول اعظم صلی ‏الله علیه و آله در حدیث ذیل، فشار قبر را نتیجه ‏ی تضییع نعمت ‏های خداوند و کفاره‏ ی آن معرفی می ‏نماید؛ قصور و یا تقصیری که متوجه بندگان خدا، حتی اولیاء الهی خواهد بود:

«ضَغْطَةُ الْقَبْرِ لِلْمُؤْمِنِ كَفَّارَةٌ لِمَا كَانَ مِنْهُ مِنْ تَضْيِيعِ النِّعَمِم»[۲]

«فشار قبر برای مؤمن، کفاره‏ ی تضییع نعمت‏ هایی است که از آن برخوردار بوده است.»

در این راستا هم ‏چنین می ‏توان به بیان امام صادق علیه ‏السلام استناد جست که در آن به گفتگوی مأموران الهی با میّت پرداخته‏ و فرموده‏ اند: فرشتگان الهی به میّت خطاب می ‏کنند:

«إِنَّا جَالِدُوكَ مِائَةَ جَلْدَةٍ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ فَقَالَ لَا أُطِيقُهَا» [۳]

«ما مأموریم که صد تازیانه از عذاب الهی به تو بزنیم، او می ‏گوید: من طاقت آن را ندارم.»

تا این که به امر خداوند متعال، نود و نه تازیانه‏‏ بخشیده می ‌شود و فرشتگان موظف به زدن یک ضربه می ‏گردند. وقتی این شخص متوجه می ‏شود، چاره‏ ای جز تسلیم ندارد، می‌ پرسد: چه کاری انجام داده ‏ام که باید در قبال آن، تازیانه را تحمل نمایم؟! در جواب به او گفته می ‏شود:

«نَجْلِدُكَ لِأَنَّك‏ صَلَّيْتَ يَوْماً بِغَيْرِ وُضُوءٍ وَ مَرَرْتَ عَلَى ضَعِيفٍ فَلَمْ تَنْصُرْه‏»[۴]

«تازیانه ‏ات می ‏زنیم، چون روزی نماز را بی وضو خواندی و بر ضعیفی گذشتی و یاریش نکردی!.»

سپس حضرت در ادامه‏ می ‏فرماید:

«فَجَلَدُوهُ جَلْدَةً مِنْ عَذَابِ اللَّهِ تَعَالَى فَامْتَلَى قَبْرُهُ نَاراً»[۵]

«پس به او تازیانه ‏ای می ‏زنند که در اثر آن، قبرش از آتش شعله‏ ور می‏ گردد.»

شدت یافتن فشار قبر

پس از این که معلوم گردید، وقوع فشار قبر امری قطعی و برای یکایک افراد خواهد بود، ذکر برخی از عوامل تشدید کننده ‏ی فشار قبر با هدف آشنایی و اجتناب از صفاتی که در عالم برزخ برای انسان ایجاد مشکل می ‏کند، ضروری می ‏نماید:

  • سخن‏ چینی، غیبت و عدم پرهیز از نجاست

حضرت رسول صلوات ‏الله علیه و آله در حدیث ذیل، سه عامل مؤثر در فشار قبر را این ‏طور برشمرده ‏اند:

«عَذَابُ الْقَبْرِ ثَلَاثَةُ أَثْلَاثٍ ثُلُثٌ لِلْغِيبَةِ وَ ثُلُثٌ لِلنَّمِيمَةِ وَ ثُلُثٌ لِلْبَوْلِ»[۶]

«عذاب قبر سه بخش است: بخشی از آن برای غیبت، بخشی از آن به سبب سخن ‏چینی و بخشی نیز به جهت عدم پرهیز از نجاست ادرار است.»

هم ‏چنین در حدیثی از رسول خدا صلی ‏الله علیه و آله نسبت به عذاب برزخی شخص سخن ‏چین آمده است:

«مَنْ‏ مَشَى‏ فِي‏ نَمِيمَةٍ بَيْنَ‏ اثْنَيْنِ‏ سَلَّطَ اللَّهُ عَلَيْهِ فِي قَبْرِهِ نَاراً تُحْرِقُهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة» [۷]

«کسي که بین دو نفر سخن ‏چيني کند، خداوند آتشي را در قبر بر او مسلط مي ‏سازد که تا روز قيامت او را مي ‏سوزاند.»

مرحوم محدث قمی در کتاب منازل الآخرۀ در این زمینه حکایتی را آورده است که توجه به آن مفید و آموزنده  می ‏باشد:

«نقل است که فُضَیل بن عیاض که یکی از رجال طریقت است، شاگردی داشت که اَعلم شاگردان او محسوب می شده، وقتی ناخوش شد، هنگام احتضار، فضیل به بالین او آمد و نزد سر او نشست و شروع کرد به خواندن «یس». آن شاگردِ مُحتَضَر گفت: مخوان این سوره را ای استاد! پس فُضَیل ساکت شد و به او گفت: بگو: لا اله الاّ اللَّه، گفت: نمی ‏گویم آن را به جهت آن‏ کهاَلْعِیاذُ بِاللَّه – من بیزارم از آن. پس به این حال مُرد. فضیل از مشاهده این حال بسی درهم شد، و به منزل خود رفت و بیرون نیامد. پس او را در خواب دید که او را به سوی جهنم می ‏کشند. فُضَیل از او پرسید که تو أعلم شاگردان من بودی؛ چه شد که خداوند معرفت را از تو گرفت و به عاقبت بد مُردی؟ گفت: برای سه چیز که در من بود؛ اول: نمّامی و سخن چینی کردن. دوم: حسد بردن. سوم: آن ‏که من علّتی داشتم و به طبیبی عرضه کرده بودم، او به من گفته بود که در هر سال یک قدح شراب بخور که اگر نخوری این علّت در تو خواهد ماند. پس من بر حسب قول آن طبیب شراب می ‏خوردم، به این سه چیز که در من بود، عاقبت من بد شد و به آن حال مُردم.»[۸]

  • دروغ

امیرالمؤمنین علیه ­السلام در کنار غیبت و سخن ‏چینی، به عامل کذب اشاره می‏ نمایند و آن را از اسباب تشدید کننده‏ ی فشار قبر معرفی می ‏کنند‏:

«عَذَابُ الْقَبْرِ مِنَ النَّمِيمَةِ وَ الْغِيبَةِ وَ الْكَذِبِ» [۹]

«عذاب قبر از سخن چینی، غیبت و دروغ است.»

  • عدم توجه به نماز

سستی و بی ‌توجهی نسبت به نماز از عوامل مؤثر در ازدیاد فشار قبر معرفی گردیده است. در این زمینه عبدالله بن مسعود از رسول خدا صلی ‏الله علیه و آله نقل می ‏کند:

«مَنْ تَهَاوَنَ بِصَلَاتِهِ مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ ابْتَلَاهُ اللَّهُ بِخَمْسَ عَشْرَةَ خَصْلَةً سِتٌّ مِنْهَا فِي دَارِ الدُّنْيَا وَ ثَلَاثٌ عِنْدَ مَوْتِهِ وَ ثَلَاثٌ فِي قَبْرِهِ وَ ثَلَاثٌ فِي الْقِيَامَةِ إِذَا خَرَجَ مِنْ قَبْرِه»‏[۱۰]

«هر مرد یا زنی نمازش را سبک بشمارد و نسبت به آن بی‏ اهمیت باشد، خداوند او را به پانزده بلا و گرفتاری مبتلا می ‏سازد. شش مکافات در دنیا و سه گرفتاری به هنگام مردن و سه بلا در قبر و برزخ و سه مجازات نیز در قیامت.»

سپس در خصوص بلایایی که در صحنه‏ ی قبر متوجه چنین انسانی می ‏گردد، فرمودند:

«فَأَوَّلُهُنَّ يُوَكِّلُ اللَّهُ بِهِ مَلَكاً يُزْعِجُهُ فِي قَبْرِهِ وَ الثَّانِيَةُ يُضَيَّقُ عَلَيْهِ قَبْرُهُ وَ الثَّالِثَةُ تَكُونُ الظُّلْمَةُ فِي قَبْرِه‏»[۱۱]

«نخستين آن ‏ها اين است كه خداوند، فرشته ‏اى مى ‏گمارد تا او را در قبرش آشفته سازد، دوم اين ‏كه قبرش را بر او تنگ مى ‏کند و سوم اين‏ كه قبرش تاريك می ‏گردد.»

  • اخلاق ناپسند

از جمله صفاتی که در ایجاد و نیز شدت تنگی و فشار قبر تأثیر زیادی دارد، بد رفتاری با اطرافیان، به ویژه اهل خانه است؛ امری که پیامبر اکرم صلی ‏الله علیه و آله در ماجرای تدفین سعد بن معاذ به آن تصریح فرمودند.

در ماجرای تدفین سعد بن معاذ، وقتی پیکر این صحابی رسول خدا صلوات ‏الله علیه و آله در قبر قرار گرفت، مادرش که شاهد حضور پیامبر خدا در تشییع جنازه‏ ی او بود، خطاب به فرزندش گفت:

«هَنِيئاً لَكَ الْجَنَّةُ»

«فرزندم، بهشت گوارايت باد.»

پيامبر با شنيدن اين سخن، چهره درهم کشيده و با ناراحتي فرمودند:

«يَا أُمَّ سَعْدٍ، مَهْ لَا تَجْزِمِي عَلَى رَبِّكِ فَإِنَّ سَعْداً قَدْ أَصَابَتْهُ ضَمَّة»[۱۲]

«ای مادر سعد، درباره‏ ی امر پروردگار اين گونه با قاطعيت سخن مگو؛ همانا فشار قبر بر او وارد شده است.»

پس از اتمام مراسم، اصحاب پیامبر صلی ‏الله علیه و آله، از آن ‏حضرت پرسیدند: یا رسول الله؛ در تشییع و تدفین بدن سعد، کارهایی از شما مشاهده کردیم که نسبت به دیگران ندیده بودیم؛ چرا امروز بدون کفش و عبا در تشییع جنازه حاضر شدید؟! حضرت در پاسخ فرمودند: چون فرشتگان آسمان این ‏گونه آمده بودند، من به آن ‏ها اقتدا کردم. اصحاب عرضه داشتند: گاهی طرف راست و گاهی نیز طرف چپ تابوت را می ‏گرفتید، علت این کار چه بود؟! پیامبر فرمودند: دست من در دست جبرئیل بود. هر جا او می‏ رفت، من نیز می ‏رفتم. اصحاب پرسیدند: شما امر به غسل سعد نمودید و نماز را اقامه کرده و داخل قبر رفتید و لحد را گذاشتید، با این همه فرمودید:

«إِنَّ سَعْداً قَدْ أَصَابَتْهُ ضَمَّة»

«همانا فشار قبر بر سعد وارد شده است!.»

رسول خدا صلوات ‏الله علیه و آله در پاسخ فرمودند:

«نَعَمْ إِنَّهُ كَانَ فِي خُلُقِهِ مَعَ أَهْلِهِ سُوءاً»[۱۳]

«آری، برای آن که در اخلاقش با خانواده ‏‏اش بدی بود.»

سؤال قبر

پس از بیان نکاتی پیرامون مسأله‏ ی فشار قبر، لازم است، مطالبی نیز درباره‏ ی سؤال قبر و روبرو شدن با فرشتگان الهی طرح گردد؛ حادثه ‏ای که از اهم مباحث مربوط به عالم برزخ است و از امور یقینی و حتمی آن محسوب می ‏گردد؛ تا جایی که امام صادق علیه ‏السلام منکر آن را از گروه شیعیان خارج می ‏داند:

«مَنْ أَنْكَرَ ثَلَاثَةَ أَشْيَاءَ فَلَيْسَ مِنْ شِيعَتِنَا الْمِعْرَاجَ وَ الْمُسَاءَلَةَ فِي الْقَبْرِ وَ الشَّفَاعَةَ»[۱۴]

«کسی که انکار سه چیز کند، از شیعیان ما نیست: معراج رسول خدا صلی ‏الله علیه و آله، سؤال در قبر و شفاعت روز قیامت»

در این زمینه اولین نکته ‏ای که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که فرشتگان الهی در صحنه ‏ی قبر تنها از دارندگان ایمان خالص و کفر محض سؤال می ‏کنند و افراد دیگر تا وقوع قیامت، مورد پرسش واقع نمی ‏گردند. ابوبکر حضرمی از امام باقر علیه ‏السلام سؤال می ‏کند: از چه کسانی در قبر سؤال مي‏ شود؟ حضرت در پاسخ فرمودند:

«مَنْ مَحَضَ الْإِيمَانَ وَ مَنْ مَحَضَ الْكُفْرَ»

« کسی که ايمانش محض و کسی که كفرش محض است.»

ابوبکر دوباره پرسید: وضعيت ديگران چگونه است؟ حضرت فرمودند:

«يُلْهَى وَ اللَّهِ عَنْهُمْ مَا يُعْبَأُ بِهِمْ»[۱۵]

«قسم به خدا آنان به حال خود رها می ‏شوند و توجهی به ایشان نمی ‏شود.»

بنابر این و بر اساس روایات وارده، این افراد در انتظار به سر خواهند برد، تا قیامت برپا گردد و به وضعیت ‏شان رسیدگی شود؛ البته انسان ‏های مستضعف که به سبب شرایط خاص عقلی، فرهنگی و اجتماعی نتوانسته ‏اند به ایمان نائل آیند، از قبیل کودکان، عقب ماندگان ذهنی و یا افرادی که دستورات دینی به آنان نرسیده است، وضعیت متفاوتی خواهند داشت؛ زیرا پس از قرار گرفتن در معرض تربیت و کسب لیاقت ورود به بهشت خلد، به مراتبی از آن دست می ‏یابند. هم‏ چنین به طور قطع افرادی که با وجود اختیار و امکان رشد، خود را به استضعاف کشانیده ‌‏اند، با پرونده ‌ای سیاه و تاریک در دادگاه الهی حاضر می ‏گردند و باید پاسخ‏ گوی اعمال خویش باشند. قرآن کریم در این خصوص می ‏فرماید:

«إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِيمَ كُنتُمْ قَالُواْ كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الأَرْضِ قَالْوَاْ أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِيهَا»[۱۶]

«كسانى كه بر خويشتن ستم‏ كار بوده ‏اند، [وقتى] فرشتگان، جان‏ شان را مى ‏گيرند و مى ‏گويند: در چه [حال] بوديد؟ آنان پاسخ مى ‏دهند: ما در زمين از مستضعفان بوديم. فرشتگان مى ‏گويند: مگر زمين خدا وسيع نبود تا در آن مهاجرت كنيد؟.»

پرسش ‏ها

انسان‏ در عالم قبر نسبت به کلیات مسائل اعتقادی، اجتماعی و اخلاقی مورد پرسش واقع می‏ گردد و رسیدگی به جزئیات، موکول به قیامت می‏ گردد. امام سجاد علیه ‏السلام در این ‏باره می ‏فرماید:

«أَلَا وَ إِنَّ أَوَّلَ مَا يَسْأَلَانِكَ عَنْ رَبِّكَ الَّذِي كُنْتَ تَعْبُدُهُ وَ عَنْ نَبِيِّكَ الَّذِي أُرْسِلَ إِلَيْكَ وَ عَنْ دِينِكَ الَّذِي كُنْتَ تَدِينُ بِهِ وَ عَنْ كِتَابِكَ الَّذِي كُنْتَ تَتْلُوهُ وَ عَنْ إِمَامِكَ الَّذِي كُنْتَ تَتَوَلَّاهُ ثُمَّ عَنْ عُمُرِكَ فِيمَا أَفْنَيْتَهُ وَ مَالِكَ مِنْ أَيْنَ اكْتَسَبْتَهُ وَ فِيمَا أَتْلَفْتَهُ فَخُذْ حِذْرَكَ وَ انْظُرْ لِنَفْسِكَ وَ أَعِدْ لِلْجَوَابِ قَبْلَ الِامْتِحَانِ وَ الْمُسَاءَلَةِ وَ الِاخْتِبَار»[۱۷]

«بدان، نخستين چيزي که آن دو فرشته از تو سؤال مي ‏کنند، از پروردگاری است که او را می ‏پرستیدی و از پيامبری که به سوي تو فرستاده شد و از ديني که به آن پايبند بودي و از کتابی که آن را مي‏ خواندي و از امامي که ولايتش را پذيرفته بودي و سپس از عمرت سؤال مي ‏کنند که در کدام راه صرف کردي و از اموالت که از کجا آوردي و در کجا مصرف نمودي؛ پس جانب احتياط را نگه دار و درباره‏ ی خود بينديش و قبل از آزمايش، سؤال و امتحان، پاسخ را آماده کن.»

امام باقر علیه‏ السلام نیز در روایتی که ابی ‏بکر حضرمی از ایشان نقل نموده است و فرازهایی از آن در بخش قبل ذکر گردید، می ‏فرماید:

«عَنِ الْحُجَّةِ الْقَائِمَةِ بَيْنَ أَظْهُرِكُمْ فَيُقَالُ لِلْمُؤْمِنِ مَا تَقُولُ فِي فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ فَيَقُولُ ذَاكَ إِمَامِي فَيُقَالُ نَمْ أَنَامَ اللَّهُ عَيْنَكَ وَ يُفْتَحُ لَهُ بَابٌ مِنَ الْجَنَّةِ فَمَا يَزَالُ يُتْحِفُهُ مِنْ رَوْحِهَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ يُقَالُ لِلْكَافِرِ مَا تَقُولُ فِي فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ قَالَ فَيَقُولُ قَدْ سَمِعْتُ بِهِ وَ مَا أَدْرِي مَا هُوَ فَيُقَالُ لَهُ لَا دَرَيْتَ قَالَ وَ يُفْتَحُ لَهُ بَابٌ مِنَ النَّارِ فَلَا يَزَالُ يُتْحِفُهُ مِنْ حَرِّهَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»[۱۸]

«از حجتی که نزد شما قائم شده است؛ پس به مؤمن گفته می ‏شود: در مورد فلان بن فلان چه می ‏گویی؟ او می ‏گوید: ایشان، امام و پیشوای من است. سپس گفته می ‏شود: بخواب؛ خداوند به چشمان تو آرامش بخشد و دربی از بهشت بر او گشوده می ‏شود؛ پس تا روز قیامت دائماً تحفه ‏هایی به روحش عطا می ‏شود و به کافر گفته می ‏شود: در مورد فلان بن فلان چه می ‏گویی؟ سپس فرمودند: پس کافر می‏ گوید: نامش را شنیده‏ ام و لکن نمی ‏دانم او کیست. به او گفته می ‏شود: البته می ‏دانی؛ پس از آن دربی از آتش بر او باز می ‏شود که دائماً از حرارت آن آتش هدایایی برایش آورده می ‏شود تا بر پا شدن قیامت.»

امام صادق علیه‏ السلام نیز در این‏ باره می ‏فرماید:

«يُسْأَلُ الْمَيِّتُ فِي قَبْرِهِ عَنْ خَمْسٍ عَنْ صَلَاتِهِ وَ زَكَاتِهِ وَ حَجِّهِ وَ صِيَامِهِ وَ وَلَايَتِه‏»[۱۹]

«از میت در قبر، درباره‏ ی پنج چیز سؤال مى ‏شود: نمازش و زكاتش و حجّش و روزه‏ اش و ولایتش نسبت به ما اهل بیت.»

از امام باقر یا امام صادق علیهما السلام نقل شده است:

«إِذَا مَاتَ الْعَبْدُ الْمُؤْمِنُ دَخَلَ مَعَهُ فِي قَبْرِهِ سِتَّةُ صُوَرٍ فِيهِنَّ صُورَةٌ أَحْسَنُهُنَّ وَجْهاً وَ أَبْهَاهُنَّ هَيْئَةً وَ أَطْيَبُهُنَّ رِيحاً وَ أَنْظَفُهُنَّ صُورَةً قَالَ فَيَقِفُ صُورَةٌ عَنْ يَمِينِهِ وَ أُخْرَى عَنْ يَسَارِهِ وَ أُخْرَى بَيْنَ يَدَيْهِ وَ أُخْرَى خَلْفَهُ وَ أُخْرَى عِنْدَ رِجْلِهِ وَ تَقِف الَّتِي هِيَ أَحْسَنُهُنَّ فَوْقَ رَأْسِهِ فَإِنْ أُتِيَ عَنْ يَمِينِهِ مَنَعَتْهُ الَّتِي عَنْ يَمِينِهِ ثُمَّ كَذَلِكَ إِلَى أَنْ يُؤْتَى مِنَ الْجِهَاتِ السِّتِّ قَالَ فَتَقُولُ أَحْسَنُهُنَّ صُورَةً وَ مَنْ أَنْتُمْ جَزَاكُمُ اللَّهُ عَنِّي خَيْراً فَتَقُولُ الَّتِي عَنْ يَمِينِ الْعَبْدِ أَنَا الصَّلَاةُ وَ تَقُولُ الَّتِي عَنْ يَسَارِهِ أَنَا الزَّكَاةُ وَ تَقُولُ الَّتِي بَيْنَ يَدَيْهِ أَنَا الصِّيَامُ وَ تَقُولُ الَّتِي خَلْفَهُ أَنَا الْحَجُّ وَ الْعُمْرَةُ وَ تَقُولُ الَّتِي عِنْدَ رِجْلَيْهِ أَنَا بِرُّ مَنْ‏ وَصَلْتِ‏ مِنْ‏ إِخْوَانِكِ‏ ثُمَّ يَقُلْنَ مَنْ أَنْتِ فَأَنْتِ أَحْسَنُنَا وَجْهاً وَ أَطْيَبُنَا رِيحاً وَ أَبْهَانَا هَيْئَةً فَتَقُولُ أَنَا الْوَلَايَةُ لِآلِ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِين‏»[۲۰]

«وقتي بنده‏ ی مؤمن مي ‏ميرد و وارد قبر مي‏ گردد، شش چهره‏ ی نوراني با او وارد قبر مي ‏شوند. در بين اين شش صورت، يكي نوراني ‏تر و پر بهاتر و خوش ‏بوتر و پاکیزه ‏تر از همه است. يكي از آن‏ ها طرف راست اين شخص در قبر قرار مي گيرد، يكي طرف چپ او، يكي روبه‏ روي او، يكي پشت سر او، يكي نزديك پاهاي او و آن كه از همه زیباتر است، بالاي سر او مي ‏ايستد. وقتی شخص در قبر آرميد، اين شش صورت در برابر هر حادثه و مشكل كه بخواهد به او آسيب برساند، از وي حمايت مي ‏كنند. آن كه از همه نوراني ‏تر است، از ديگران مي ‏پرسد: شما كيستيد؟ – خدا به شما از جانب من جزاي خير دهد-  آن كه طرف راست قرار دارد، مي ‏گويد: من نماز هستم و آن كه طرف چپ قرار دارد، مي ‏گويد: من زكات هستم و آن كه جلوی او قرار دارد، مي ‏گويد: من روزه ‏ام و آن كه پشت سر او قرار دارد، مي گويد: من حج و عمره‏ ام و آن كه نزديك پاهاي او قرار دارد، مي‏ گويد: من نيكي و احسانم كه به برادران مؤمنت روا داشتي. سپس آن ‏ها می ‏پرسند: تو کیستی كه از ما زيباتر و خوش بوتر و با هيبت‏ تري؟! در جواب مي ‏گويد: من ولايت آل محمدم – صلوات خداوند بر تمامی آن ‏ها باد-»

با این وضعیت، شأن ولایت در بین امور مذکور از همه برتر و بالاتر خواهد بود و نقشی تعیین کننده در سرنوشت آدمی ایفا می ‏کند؛ امری که امام صادق علیه ‏السلام در بیان ذیل بر آن تأکید می ‏فرمایند:

«فَتَقُولُ الْوَلَايَةُ مِنْ جَانِبِ الْقَبْرِ لِلْأَرْبَعِ: «مَا دَخَلَ فِيكُنَّ مِنْ نَقْصٍ فَعَلَيَّ تَمَامُهُ»[۲۱]

«پس ولایت از گوشه‏ ی قبر به آن چهار واجب دیگر می ‏گوید: اگر هر یک از شما کم و کاستى داشتید، کامل کردن آن بر عهده‏ ی من باشد.»

و خوشا به حال بندگان مؤمنی که با پذیرش ولایت اهل بیت‏ و اطاعت از اولیاء الهی علیهم ‏السلام در کمال آرامش و اطمینان به سؤالات فرشتگان الهی پاسخ داده و عنایات خداوند متعال شامل حال ‏شان می ‏گردد، آن ‏گونه که امام صادق علیه ‏السلام بشارت آن را داده است:

«فَيُنَادِي مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ: صَدَقَ عَبْدِي افْرُشُوا لَهُ فِي قَبْرِهِ مِنَ الْجَنَّةِ وَ افْتَحُوا لَهُ فِي قَبْرِهِ بَاباً إِلَى الْجَنَّةِ وَ أَلْبِسُوهُ مِنْ ثِيَابِ الْجَنَّةِ حَتَّى يَأْتِيَنَا وَ مَا عِنْدَنَا خَيْرٌ لَه‏»[۲۲]

«منادی از آسمان ندا می ‏دهد: بنده ‏ی من راست می ‏گوید، بگسترانید در قبرش از بهشت و بگشایید برای او در قبرش دربی به سوی بهشت و از جامه‌ های بهشتی در برش نمایید تا نزد ما آید و آن‏ چه نزد ماست، به مراتب برای او بهتر است.»

امیرالمؤمنین علیه ‏السلام در این رابطه به یکی از یاران‏ خویش می ‏فرماید:

«لَيَنْفَعَنَّكَ حُبُّنَا عِنْدَ ثَلَاثٍ عِنْدَ نُزُولِ مَلَكِ الْمَوْتِ وَ عِنْدَ مُسَاءَلَتِكَ فِي قَبْرِكَ وَ عِنْدَ مَوْقِفِكَ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ»[۲۳]

«دوستی و محبت ما اهل بیت، در سه جای مهم و سرنوشت ساز برای تو سود خواهد داشت: هنگام نازل شدن فرشته مرگ، موقعی که در قبر مورد سؤال و بازخواست قرار می ‏گیری و زمانی که در قیامت در برابر پروردگار ایستاده باشی.»

این جانب در همین زمینه از حضرت آیت ‏الله ناصری به نقل از استاد خویش مرحوم آیت‏ الله العظمی خوئی رضوان ‏الله علیه، ماجرایی را شنیده ‏ام که از جهاتی قابل توجه است:

«دو برادر روحانی که از سادات شوشتر بودند، جهت تبلیغ دین به کشور هندوستان عزیمت می ‏کردند؛ من نیز با آن ‏ها مأنوس بودم. هر دو استطاعت حج پیدا کرده بودند و برادر بزرگ‏ تر به برادر کوچک ‏تر می ‏گفت: باید به مکّه برویم و این دِین را از گردن ‏مان برداریم؛ اما او در جواب گفته بود: انشاء الله امسال راهی هند می ‏شوم و اگر وضعم بهتر شد، سال آینده حج را به جا می ‏آورم. تا این ‏که برادر بزرگ راهی حج گردید و برادر کوچک ‏تر به سوی هند. برادر بزرگ ‏تر بعدها نقل کرد: وقتی در سفر حج بودم با بعضی از دوستان اهل هند برخورد کردم و همین موجب گردید تا از وضع برادرم بپرسم، اما تا اسمش را بر زبان آوردم، بندگان خدا شروع کردند به گریه کردن و اظهار تأسف. سرانجام یکی از آن ‏ها گفت: برادرت مریض شد و از دنیا رفت و با همان کشتی که به سوی حجاز ‏آمدیم، بدنش را به عراق حمل کردند. با شنیدن این خبر ناراحت شده و به فکر فرو رفتم که مسئله‏ ی حج او چه خواهد شد؟! خلاصه، گریه ‏ی زیادی کردم و به حضرت رسول صلّی ‏الله علیه و آله متوسّل شدم؛ تا این که بعد از گذشت چند شب، برادرم را در خواب دیدم و به او گفتم: چه خبر؟ او در جواب گفت: وقتی در عالم برزخ از حج پرسیدند، جوابی نداشتم و به همین خاطر به سوی جهنم روانه ‏ام ساختند؛ اما به بانویی برخورد کردم که دانستم مادرمان حضرت زهرا سلام ‏الله علیها است. ایشان را صدا زده و گفتم: من محبّ شما و ذاکر فرزندتان امام حسین علیه ‏السّلام بوده ‏ام و مشکلم را مطرح کردم. حضرت زهرا سلام ‏الله علیها نیز به امیرالمؤمنین علیه ‏السّلام پیغام فرستادند ولی جواب حضرت این‏ بود که برای تارک حج، راه نجاتی نیست. حضرت فاطمه سلام ‏الله علیها بار دیگر پیغام فرستادند، اما باز هم موثّر واقع نشد. تا این که برای بار سوّم، حضرت زهرا سلام ­الله علیها خودشان تشریف بردند و به امیرالمؤمنین علیه ‏السلام گفتند: او ذاکر حسین است! بالاخره امیرمؤمنان علیه ‏السّلام از حضرت مهدی عج‏ الله تعالی فرجه الشّریف خواستند که امسال به نیابت از من حج انجام دهد و همین امر سبب نجاتم گردید.»

امکان پاسخ‏ گویی

سؤال و جواب در برزخ و قیامت بی‏ تردید با سؤال و جواب در دنیا متفاوت است و نمی ‏توان این دو را با هم مقایسه کرد؛ زیرا چه بسا افراد در عالم دنیا با استفاده از شگردها، راه‏ ها و بهانه‏ های مختلف از ارائه ‏ی جواب روشن و دقیق، طفره رفته و با توسل به دروغ و تقلب مشکل خویش را حل نمایند؛ اما در برزخ و قیامت جایی برای این گونه کارها نخواهد بود و انسان مجبور به پاسخ ‏گویی است و چاره ‏ای جز این ندارد که لب به اعتراف گشوده و حقایق زندگی خویش را بازگو نماید. البته در آن هنگام نیز بندگان راستین خداوند متعال از لطف الهی بهره ‏مند می ‏گردند و نصرت و توفیق شامل حال ‏شان می ‏گردد؛ همان ‏گونه که امام سجاد علیه ‏السلام می ‏فرماید:

«فَإِنْ تَكُ مُؤْمِناً تَقِيّاً عَارِفاً بِدِينِكَ مُتَّبِعاً لِلصَّادِقِينَ مُوَالِياً لِأَوْلِيَاءِ اللَّهِ لَقَّاكَ اللَّهُ حُجَّتَكَ وَ أَنْطَقَ لِسَانَكَ بِالصَّوَابِ فَأَحْسَنْتَ الْجَوَابَ فَبُشِّرْتَ بِالْجَنَّةِ وَ الرِّضْوَانِ مِنَ اللَّهِ وَ الْخَيْرَاتِ الْحِسَانِ وَ اسْتَقْبَلَتْكَ الْمَلَائِكَةُ بِالرَّوْحِ وَ الرَّيْحَانِ وَ إِنْ لَمْ تَكُنْ كَذَلِكَ تَلَجْلَجَ لِسَانُك وَ دَحَضَتْ حُجَّتُكَ وَ عَمِيتَ عَنِ الْجَوَابِ وَ بُشِّرْتَ بِالنَّارِ وَ اسْتَقْبَلَتْكَ مَلَائِكَةُ الْعَذَابِ»[۲۴]

«اگر با ایمان، تقوا، دوست ‏دار و پیرو اولیای الهی باشی، خداوند پاسخ لازم را به تو تلقین می ‏کند و زبانت را به حق می ‏گشاید و پاسخ درستی خواهی داد. در این هنگام از سوی خداوند، بشارت رضوان و بهشت به تو داده می‏ شود و فرشتگان الهی با روح و ریحان از تو استقبال می ‏کنند، امّا اگر این گونه نباشی، زبانت به لکنت می ‏افتد و دلیلت باطل می ‏شود و از پاسخ ‏گویی فرو می ‏مانی و نابینا می ‏شوی و بشارت به آتش داده می ‏شوی و فرشتگان عذاب به استقبالت می ‏آیند.»

 

 

 

[۱]. الوافی، ج۲۵، ص۶۲۳

[۲]. الامالی، ص۵۴۰

[۳]. علل الشرایع، ج۱، ص۳۰۹

[۴]. همان

[۵]. همان

[۶]. بحارالانوار ، ج ۶ ، ص ۲۴۵

[۷]. بحارالانوار، ج۷، ص۲۱۴

[۸]. منازل ‏الآخره، ص۴۸-۴۹

[۹]. بحارالانوار، ج۷۲، ص۲۵۹

[۱۰]. بحارالانوار، ج۸۰، ص۲۱

[۱۱]. همان

[۱۲]. بحارالانوار، ج۶، ص ۲۲۰

[۱۳]. الامالی، ص۳۸۵

[۱۴]. بحارالانوار، ج۶، ص۲۲۳

[۱۵]. الکافی، ج۳، ص۲۳۷

[۱۶]. نساء،/۹۷

[۱۷]. بحارالانوار، ج۶، ص۲۲۳

[۱۸]. کافی، ج۳، ص۲۳۷

[۱۹]. الکافی، ج۳، ص۲۴۱

[۲۰]. بحارالانوار، ج۶، ص۲۳۴

[۲۱]. الکافی، ج۳، ص۲۴۱

[۲۲]. الکافی، ج۳، ص۲۳۹

[۲۳]. بحارالانوار، ج۲۷، ص۱۶۴

[۲۴]. بحارالانوار، ج۶، ص۲۲۳

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.